اولین مسافرت شمال اندیا خانم
٢٠ خرداد اولین مسافرت شمال آندیا خانم بود...مامان ناهید..خاله مرضیه..عمو آرش..دایی پوریا همسفرای ما بودن.
متاسفانه به بابایی مرخصی ندادن و نتونست همراه ما باشه.مسافرت خوبی بود و به همه خوش گذشت ولی جالبترین قسمت این مسافرت اولین باری بود که شا دریا رو میدیدی خیلی..قبل از اینکه برسیم ساحل بغل من خواب بودی فقط رسیدیم ساحل نسیم خوبی میومد وکنار دریا نشستیم عمو آرش گفت اندیا رو بیدار کنیم آب بازی کنه وقتی آروم آرمو بیدار شدی اولش خواب آلود بودی بعد یهو دریا رو دیدی چشمات درشت شد شروع کردی به خندیدین و دریا رو نشون میدادی و دست میزدی انگار نه انگار که تا ٢ دقیقه قبلش خواب خواب بودی قربون اون نگاهت بشم
من اومدیم تهران همه رو برا بابا تعریف کردیم تا اینکه یکی ٢ماه بعدش جور شد دوباره این بار با بابایی رفتیم همونجا و همه چیز دوباره تکرار شد باز خواب بودی وقتی بیدار شدی دریا رو دیدی همون کارا رو تکرار کردی این بار عمو آرش ازت فیلم گرفت و ریخت روی سی دی...
بقیه تو ادامه مطلب
عمو آرش و آندیا در حال آب بازی
توی حیار در حال حباب بازی و ترکوندن گوشی خاله
موقع خواب و ژست های شما برای در آوردن حرص مامان که داره بیهوش میشه واسه خواب قربون اون ژستات بشم