سیسمونی
مامان ناهید از همون اوایل بارداری من از ذوقش مرتبط برات خرید میکرد و هر بار که میدیدیمش یه چیز جدید برات گرفت بود.اما خریدای کلی رو از هفت ماهگی مامان کم کم شروع کردیم.من و بابایی و مامان ناهید و خاله مرضیه با هم میرفتیم خرید و هر چیزی که برات میخریدیم کلی قربون صدقت میرفتیم
اواسط اردیبهشت بابا علیرضا برای خرید تخت و کمد با ما اومد و بعدشم سیسمونی رو با هم چیدیم البته من بیشتر نظارت داشتم چون شما تو شکم مامان جا خوش کرده بودی به خاطر شرایطم دکتر گفته بود که باید فقط استراحت کنم
بعد از چیدن سیسمونی خاله مرضیه زحمت کشید و دیوار اتاقت رو نقاشی کرد که خیلی هم خوشگل شد
عکساش رو تو ادامه مطلب میزارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی