یک لحظه غفلت!
سلام کوچولوی شیطون من
قبلا گفته بودم که تا ازت غافل میشم یه شیطنتی میکنی..خیلی موقعها یه کاری دست خودت میدی و زود باید بیام به دادت برسم یا یه خرابکاری اساسی میکنی باید به داد اون برسم برای همین خیلی وقتها نمیشه عکسشو انداخت مثلا:
وقتی من میرم دستشویی یا مشغول کاری هستم میری روصندلی کامپیوتر و چون زیرش سرامیکه اززیر پات در میره دو تا دستت به میز پاهاتم رو صندلی همینطور بین زمین و آسمان میمونی اولش میخندی بعد که میفهمی چه خبر شده شروع میکنه به گریه یه مدل گریه خاص که از صد فرسخی میفهممم چیکار کردی!
جعبه دستمال کاغذی رو خدا نکنه من یادم بره دمه دستت باشه ترتیبش داده میشه..
لاک و کرم ولوازم آرایش که هیچی غافل میشم تمام سر و صورتتو کرم زدی یا رنگ و وارنگ آرایش کردی...
گم کردن وسایل که نگوووو..یه جایی هم میزاری که عقل کسی نمیرسه...
شکستن ظرفای تو کمد مامان ناهید تا حالا 5 تا نمکدون گل سرخی قدیمی مامان ناهید رو شکوندی با اینکه کمدش دمه دست نیست و خود ظرفای توشم یه جایی که راحت دست آدم بزرگ نمیرسه ولی از اونجایی که کلید نداره مثل یه موش کوچولو از پشت مبلا میری انجا و دستتو میکنی تو کمد و در میاری بعدشم...
هر وقت میریم خونه مامان ناهید هرچی رو میز آرایش خاله مرضیه هست رو میریزی زمین با لوازم آرایشش خودتو آرایش میکنی و جعبه جواهراتشم میریزی انگشتراشو میکنی دستت بعدم به همه نشون میدی هرچی خاله مرضیه جمع میکنه باز از اول تنها راهش بستن اتاق خاله هست تا یواشکی نری اونجا..
گیر کردن لای دسته صندلی و زیر مبل وپشت مبل هم برنامه هر روزه..
زنگ زدن به این و اون و در آوردن تلفن از شارج نمونه دیگه از کارهاتونه خانم کوچولو..
الان فعلا چیزی یادم نمیاد ولی خیلی بیشتر از این حرفاست.....
عکس 2نمونشو دارم برایت میزارم
بقیه هم ادامه مطلب